3 نامه منتشرنشده به خاتمی 2- خ مثل خودرو ، خیانت ، خاتمی

نمی دونم مقاله اول رو خوندید یا نه ! (+) اما مقاله اول که اولین نامه به پرسش مهر 1 آقای خاتمی بود و بیشتر به جنبه مثبت آقای خاتمی توجه شده بود. اما این مقاله بیشتر جنبه انتقاد خیلی تند داره و جالبه که حول محور گرانی های این ایام ، وضعیت مضحک خودرو و ... پرداخته شده. اما به نظرم مقاله آخر که نسبت به این 2 تا مقاله اول برتری فوق العاده و روشنگرانه ای داره رو خوندنش رو از دست ندید. اما حالا مقاله دوم که به بهانه پرسش مهر 3 در سال دوم دبیرستان به سال 1381 به آقای خاتمی نوشتم اما هرگز اجازه انتشار پیدا نکرد.
عنوان مقاله: فکر میکنید دیگران در پیشرفت و توسعه ی کشورمان چه نقشی می توانند داشته باشند و از آنها چه انتظاری دارید؟
موضوعی مقاله:
1- با وجود اینکه تمدن اسلامی از درخشان ترین تمدن های بشری ایران، مهمنرین کانون تاسیس و بسط این تمدن چه بوده است؟
2- انقلاب اسلامی در گشودن راه رهایی از عقب ماندگی و نگون سازی تمدن الامی چه نقشی داشته و درآینده چه نقشی می تواند داشته باشد؟
3- برای رساندن کشور و ارتقای ملت به جایگاه شایسته و واقعی خود در جهان امروز و تاریخ چه باید کرد؟
4- نقش بزرگان منطقه ای که در آن زندگی می کنیم ( میکنید ) در پیشرفت ایران چگونه بوده است؟
فکر می کنید دیگران در پیشرفت و توسعه ی کشورمان چه نقشی می توانند داشته باشند و از آن ها چه انتظاری دارید؟ (مسئولان دولت – نمایندگان مجلس – بنگاههای اقتصادی – واحدهای صنفی- احزاب و گروههای سیاسی – اساتید دانشگاهی – معلمان و کارگران).
میخانه اگر ساقی صاحب نظری داشت می خوردن و مستی ره و رسم دگری داشت!
پیمانه نمی داد به پیمان شکنان باز ساقی اگر از حالت مستی خبری داشت!
ابتدا اشاره به این نکته که موضوعات 6گانه از جهاتی شبیه به هم هستند؛ برای همه ی آنها می توان به نتیجه ای مشابه رسید، حائز اهمیت است؛ هر چند در این مقاله به موضوع فوق پرداخته می شود.
متاسفانه به خصوص در حکومت های ایران در هر دوره ای حتی ، در دوره ی اخیر با توجه به شرایط فکری و عقیدتی مردم ، سردمداران با سوءاستفاده از شرایط موجود گوی را از مردم به یغما برده اند؛
گاهی با عنوان قهرمان پروری و دلیری و گاهی به عنوان تمدن و ... از دوره اخیر نیز از معنویت مردم سوء استفاده شده که در نهایت همه ی عقاید مردم به بطلان کشیده شده است. در این بازار شاید هر قشر و گروهی به نوعی در این سرقت شریک باشند؛ چرا که بنگاههای اقتصادی همه ی هم و غم خود را فقط و فقط ، در سود بیشتر ، بدون توجه به شرایط مردم و آینده بکار برده اند ، که بی ثباتی شرایط اقتصادی ، که حتی ساعتی نیز ثبات ، حاکم بر آن نیست ، شاهد این مدعی می باشد.
بسیاری از مهره ها که در جای خود نیست و به غلط ، در جای دیگر بسته شده است. چه بسا مدیرانی که اصول اولیه ی سازمانی را ندانسته و یک روزه مدیر سازمانی بزرگ شده اند. در این بازی احزاب و گروههای سیاسی نیز در واقع ، فدای خط و نشان حکومت ها و دول غارتگر شده ، چرا که گهی تند و گهی خسته رفتن این قطار حقیقتی است روشن در تایید این نظریه ، و در این بین نیز اگر مدعی پیدا شود، سرش در آب شده و با هزاران گناه ، وی را محکوم به اعدام خواهند نمود (هم چون نیوتن).
در تایید سطور ، مبتنی بر پیشرفت اقتصادی ، وضعیت مدیران و ..جالب توجه است که در سطور زیرین بیان می گردد:
- مقایسه وضعیت مالی و زندگی روزمره مدیرانِ کشورهای درحال توسعه چون ایران ، در کشورهایی هم چون ، چین ، ژاپن و کره شاید این آمار به دهها کاهش یابد.
- از نظر امکانات زندگی نیز شاید وضع مدیری با صدها خانه ای روستایی قابل قیاس نباشد.
- سرمایه داران ، سرمایه ها را به خارج از کشور روانه شده و به تولید کالا می گمارند.
- درست باید با برنامه ی واقعی پیش رفته ، صادقانه با مردم رفتار و گفتار نمایند و در جهت جلوگیری از فرار مغزها و ارزش گذاری به قهرمانان ملی باید برنامه داشت؛
- چرا حکومت بعث عراق سال ها حاکم است. مگر غیر از این است در بسیاری از امورِ بسیار جدی و برابر با مردم برخورد کرده است. مگر صدام نبود که داماد خود و برادر خود را اعدام کرد ، آیا در سایر دول این را می توان دید؟!
- چرا آمریکای حداکثر 400 ساله ، ابر قدرت دنیا شده است ؛ مگر نه غیر از این است ، که حقیقتی است انکار نکردنی.
- چرا کشوری چون ژاپن که روزگاری با ایران در حالت حرکت بود ، در عرض حداکثر 50 سال یکی از دولت های صنعتی جهان می شود ، آیا این نیز واقعیتی است غیر از این که مردم و حکومت ، دستی دوستی به هم داده اند و با نیرنگ با هم برخورد نکرده اند.
- از نظر صنعت چرا بعد از گذشت سی و چهار سال از صنعت خودرو ایران ، وضع خودرو و قطعات بسیار پایین تر از شروع آن است که جای بسی تعجب است. مگر با حرف می توان عملی را به واقعیت مبدل ساخت.
- چرا خودرویی هم چون سمند ، که کوچکترین قطعه موتوری آن نیز تولید داخلی نیست و حتی موتور آن پرس شده از خارج وارد می شود، ماهها بوق و کرنا گذاشتند و به نام و لقب خودرو ملی ایران به مردم قالب کردند و آن را با قیمتی بالاتر از قیمت فروش و صادر به خارج به مردم ملی فروختند. مگر این حروف چقدر دوام دارند.
باید از عادت کبک پرهیز نموده ، که سر در برف نموده بود ، که خود را نمی بیند و می پندارد که دیگران نیز او را نمی بینند.
- باید روشنفکران و مغزها و قهرمانان ملی ( تختی و رضازاده و رستم و...) را باور و درک نموده و از عادت چوپان دروغگو نیز ، پرهیز نموده که این نیز اثری بسیار بد دارد. و در آخر نیز:
باید همه و همه،دست به دست هم دهند و هم چون بیتِ شیرین سعدی شیرازی؛
ابر و باد و مه و خورشید و فلک در کارند - تا تو نانی به کف آری و به غفلت نخوری
بود و در این گردون باید جان ها داد.
و ختم کلام و نتیجه داستان این که :
باید دست در دست هم دهیم به مهـــــــــــر تا میــــــــــــــــهن خویش را کنیم آباد.
25/10/1381 السلام علیکم و رحمه و البرکاته
* به نام آه. سلام دوست عزيز! يه سالي بود كه همش دنبال يه فرصت بودم تا بتونم يادداشتها ، نكته ها و چيزايي رو كه يه زماني توي دفترچه يادداشتهام نوشته بودم ، توي وب بزارم... بالاخره خداوند توفيق داد و اين كار ماه مبارک رمضان امسال(1390) محقق شد.البته كلي واسه انتخاب اسم ، آدرس ، قالب و ... وقت صرف شد تا شد ايني كه ميبينيد.